اسباب بازی، نیاز کودکان برای زندگی سالم
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۳۸۱۴۴
گروه اجتماعی- بازی و اسباب بازی نقش مهمی در بروز و تجلی احساسات، برقراری ارتباط با دیگران و شکلگیری شخصیت کودک دارد.
آقای دکتر علیرضا ملازاده ، مشاور و نویسنده کودک و خانواده، استاد و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در ارتباط اسباب بازی و نقش مهم آن در تربیت و شکل گیری شخصیت کودک به خبرنگار افکار نیوز این چنین می گوید:
اخبار اجتماعی- بازی و اسباب بازی نقش مهمی در بروز و تجلی احساسات، برقراری ارتباط با دیگران و شکلگیری شخصیت کودک دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش افکارنیوز، در حال حاضر و عصری که ما در آن زندگی می کنیم یعنی دوران پست مدرن، نیازها و شرایط جدیدی برای سرگرمی و بازی کودکان مهیا کرده است و این موجب دشواری انتخاب والدین برای اسباب بازی فرزندانشان شده است. در این گستره انواع مختلف بازی های جدید رایانهای با تکنولوژی های جدید وجود دارند، در عین حال که بازی های سنتی ، بازی های توپی که جنبه های ورزشی دارد مثل فوتبال هم کماکان به قوّت خودشان باقی است. اسباب بازی مناسب باید عوامل زیادی را دارا باشد، از جمله جذابیت ظاهری، تحریک خلاقیت، لذت بخش بودن و ایجاد سرگرمی. اسباب بازی شاید لذت بخش ترین دارایی های کودکان محسوب شود و بسیاری از بزرگترها اسباب بازی دوران کودکی را نگهداری می کنند و با دیدن آنها یک حس نوستالژی را تجربه می کنند.
انتخاب اسباب بازی توسط والدین
در انتخاب اسباب بازی کودکان، شخصیت، علایق، سرگرمی ها ، نگرش و عقده های روانی والدین موثر است. در واقع خیلی از والدین به دنبال الگوهای ذهنی و علایق خودشان هستند و در انتخاب اسباب بازی ها ممکن است آن ها نیازهای واقعی و طبیعی و ارتجاعی کودکان را در نظر نگیرند. برای این لازم است که والدین در انتخاب اسباببازی هشیارانه برخورد کنند تا مسایل ناهشیار روانی شان در انتخاب اسباببازی دخالت نکند. چه بسا ممکن است بعضی از بزرگسالان دچار مشکلات و عقده ها و نگرش های غلط باشند که در انتخاب اسباببازی همین ها مداخله کنند و اسباب بازی انتخاب شود که واقعاً برای کودکان مناسب نباشد. در همین راستا برخی از والدین خودشان جذب اسباب بازی های رنگارنک یا گرانقیمت می شوند ، در حالی که بارها دیده شده که کودک با داشتن اسباب بازی های رنگارنگ و گران قیمت، به سراغ یک در وسیله ساده مثل درپوش پلاستیکی می رود و ساعت ها با آن سرگرم می شود. هرقدر اسباب بازی شکل غیراختصاصی تر و قابل انعطاف داشته باشد(مثل ساختمان سازی) ، قدرت بیشتری برای تقویت تخیل کودک دارد. بررسی ها نشان داده که کودکان نیز مجذوب این نوع اسباب بازی های می شوند و بارها و ساعت ها خود را با آنها سرگرم می کنند البته منکر علاقه کودکان به عروسکهای رنگارنگ، ماشینها و تفنگهای گوناگون نیستم اما کودک به این نوع اسباب بازیه عادت می کند در صورتی که اسباب بازیه ای خلاقانه کودک را زمان طولانی تری سرگرم می کند .
تفاوت های فردی ، بافت فرهنگی، محیط زندگی و مسایل مالی درانتخاب اسباب بازی و بسیاری عوامل دیگر در انتخاب و خرید اسباب بازی کودکان مطرح است.اگر دقت والدین برای انتخاب اسباب بازی با توجه به معیارهای مختلف فرهنگی سن جنس کودک و .... لحاظ نشود، مشکلاتی را برای کودکان به وجود میآورد.
معیارهایی در انتخاب اسباب بازی
عصر حاضر آمیخته به پیشرفت علم، تکنولوژی و زندگی ماشینی است که نیازها، احتیاجات و شرایط جدیدی را برای انسان ایجاد کرده است. و انتخاب کردن یک اسباب بازی مناسب برای والدین کار دشواری شده است. در اینجا چند سوال و معیار های اسباب بازی مناسب را ذکر می کنیم.
1- آیا اسباب بازی خلاقیت کودک را تحریک می کند؟
2- آیا اسباب بازی موجب فعالیت بدنی کودک می شود؟
3- آیا اسباب بازی تعاملات اجتماعی کودک را گسترش می دهد و می تواند با دیگران با آن بازی کند یا به تنهایی با آن بازی کند ؟
4- آیا اسباب بازی با فرهنگ خانواده کودک سازگار یا متضاد است؟
5- آیا اسباب بازی با جنس و سن کودک سازگار است؟
6- آیا اسباب بازی کودک را مجذوب خود می کند و باعث سرگرمی کودک می شود؟
ارائه معیارهای مشخص برای تهیه اسباب بازی و انتخاب آن کار دشواری است ولی در عین حال همان طوری که در بالا ذکر کردیم، بازی ارتجاعی کودک و عدم دخالت بیش از حد والدین در انتخاب اسباببازی کودک در نظر گرفته شود. در انتها این نکته مهم حائز اهمیت است که انتخاب و خرید اسباب بازی باید با توجه به این ویژگی هایی که برشمردیم به صورت تعاملی بوده و والدین قدرت انتخاب را به کودکان شان برای انتخاب اسباب بازی بدهند.
اعمال نظر و انتخاب فعال کودکان در اسباب بازی، حس اعتماد به نفس و استقلال را درآنها ایجاد می کند و باعث می شود در دوران کودکی دقت لازم در انتخاب اسباب بازی و در سال های بعد سایر چیزها را به دست آورند. اگرچه والدین باید در انتخاب اسباب بازی کودکان راهنمایی کنند و اگر در انتخاب کودک مشکلی وجود دارد آن را گوشزد کنند، اما تا جای ممکن این کار غیر مستقیم باشد. روش مناسب والدین این است که به علایق و خواسته ها و مشکلات فرزندانشان توجه کنند ولی از اعمال نظر مستقیم و افراطی خودداری کنند.
استفاده از اسباببازیهایی که جنبه آموزشی ندارند، به تخلیه هیجانات کودک کمک نمیکنند و موجب ارتباط او با دیگران نمیشوند و صرفا جنبه سرگرمی و گذران وقت دارند، بهتر است محدود شود. البته اگر کودکی این نوع اسباببازیها را اصلا نداشته باشد ممکن است همیشه در حسرت تجربه یکی از آنها بماند و مشکلاتی به وجود بیاید. مثلا ماشین و عروسک های کنترلی به تقویت خلاقیت کودک کمک نمیکند و جنبه آموزشی چندانی ندارند اما اگر بچه این اسباببازی را نداشته باشد، خودش را با سایر دوستانش که این اسباب بازی های را دارند مقایسه می کند واین که چرا دیگران دارند و او ندارد و یا دلش بخواهد بداند ماشین کنترلی چهطور کار میکندو غیره.
تهیه اسباب بازی زیاد
اگر به مقدار زیادی اسباب بازی برای کودک تهیه شود به نحوی که کودک فرصت کافی برای بازی با اسباببازیهایش را نداشته باشد و اشباع شود، برای کودک مضر است.خرید اسباببازی برای کودک باید جنبه تقویت کننده ی رفتار داشته باشد. بچه باید برای رسیدن به خواسته اش تلاش کرده، صبر و انتظار بکشد. اگر همیشه همه چیز برایش به راحتی و بدون هیچ تلاش و کوشش فراهم شود، در آینده همین انتظار را خواهد داشت و هیچ چیز او را شاد نمی کند. متاسفانه برخی والدین که زمان کمی را برای کودکانشان می گذرانند و از وضع مالی خوبی برخوردارند، هشیارانه یا ناهشیارانه خلاء هایی که در صرف وقت و محبت به فرزند (یا همسر)دارند می خواهند با خرید های پر هزینه جبران کنند و این رویه کار را دشوار تر می کند. اصل کلی این است که اگر خواسته کودک برای خرید اسباب بازی منطقی بود و والدین تشخیص دادند که نیاز وجود دارد، خرید انجام شود، اما اگر دیدند چیزی میخواهد که همانندش را دارد یا غیرمنطقی است، به خواسته او توجه نشود.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: اسباب بازی اعتماد به نفس اسباب بازی بازی خلاقیت شادی کودکان زندگی سالم بازی های جدید رایانه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۳۸۱۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلیل اصلی پرخاشگری در کودکان چیست؟
دلیل اصلی پرخاشگری در کودکان تجربه ناکامی و محرومیت از یک هدف یا مواجهه شدن با موانع در مسیر دستیابی به آن هدف است.
به گزارش ایسنا، اکثر والدین تجربه پرخاشگری را در کودکان خود داشتهاند. این رفتار ممکن است در سنین، مکان و زمانهای مختلفی در کودکان بروز کند. شاید در بسیاری از مواقع والدین متوجه دلیل پرخاشگری در کودکانشان نشوند و دلایل آنها را برای این کار درک نکنند. در رابطه با پرخاشگری در کودکان با خانم سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان به گفتگو نشستهایم.
این روانشناس در بخش نخست گفتگوی خود عوامل تاثیرگذار بر پرخاشگری در کودکان را اینگونه عنوان میکند: دلیل اصلی پرخاشگری در کودکان تجربه ناکامی و محرومیت از یک هدف یا مواجهه شدن با موانع در مسیر دستیابی به آن هدف است. این ناکامی یا محرومیت میتواند نرسیدن به هدفی مشخص(مثل خرید اسباببازی)، عدم دریافت توجه در موقعیت موردنیاز، ارضا نشدن فوری نیازهاش در لحظه، برنده نشدن ،عدم اعتماد به نفس و مواردی از این قبیل باشد.
وی در ادامه میگوید: پرخاشگری در برخی مواقع ممکن است پیامدی از یک مسئله بزرگتر باشد. برای مثال زمانی که کودک ما اضطراب بالایی داشته باشد. این اضطراب بالا میتواند به شکل پرخاش هم خودش را نشان دهد. چون آستانه تحمل کودک پایین میآید و او میتواند محرکهای بیرونی مثل صداها یا محرکهای دیداری را به شکل متفاوتتری پردازش کند. بنابراین اولین پاسخ او به شکل پرخاشگری است.
این روانشناس کودک خاطرنشان کرد: بچههایی که تجربه بیش احساسی دارند و کمترین محرک را در بالاترین حد ممکن پردازش میکنند، معمولاً پاسخهایی که به آن محرک میدهند ممکن است متناسب با آن موقعیت نباشد و یکی از این پاسخهای نامتعارف پرخاشگری باشد بنابراین در کودکان بیش احساس وکودکانی که آستانه تحمل پایینتری دارند، میتوانیم پرخاشگری را ببینیم.
پهلواننشان یادگیریهای مشاهدهای را نیز از عوامل تاثیرگذار بر پرخاشگری کودکان میداند و میگوید: کودک وقتی میبیند که اولین واکنشهای پدر یا مادر در تعامل با او یا خواهر و برادرهایش پرخاشگری است و خیلی جاها میتواند آنها را به هدفشان برساند، این شیوه را یاد میگیرد و در او تقویت میشود. یا نوع برنامههای تلویزیونی که کودکان میبینند. شخصیتهایی که قوی بودن آنها بیشتر در قدرت بازو یا پرخاشی است که انجام میدهند. اینها برای کودک الگوگیری میشود که کودک او را قهرمان خود میکند.
در اختلال بولینگ یا قلدری بچهها پرخاشگری را نه به شکل فردی بلکه درغالب گروهی با تشکیل دارو دستهها بر روی افراد دیگر در مدرسه و هم سن سالهای خود اعمال میکنند، تا یک محبوبیت اجتماعی به دست بیاورند. معمولاً ما این گروه از پرخاشگریها را در بین افرادی داریم که احتمالاً درسشان خوب نیست، هنر خاص و توانمندی شاخصی ندارند.
وی در ادامه گفت: ضعف اعتماد به نفس و پایین بود عزتنفس کودک باعث میشود که او به شکلی منفی با اعمال پرخاشگری و ترس در افراد دیگر بخواهد که ضعف و ناکامی خود را جبران کند. برای این حالت ما اصطلاح پروجکشن یا فرافکنی را داریم. «من خشم یا پرخاشم بر سر افرادی خالی میکنم که برام پیامد کمتری دارد ولی آن برونریزی هیجانی را هم انجام دادم».
این روانشناس درباره تاثیر برخی اختلالات در پرخاشگری کودکان، میگوید: در برخی مواقع در بچههایی که سابقه اختلالاتی مثل نقصتوجه و بیشفعالی یا به طورکلی به بچههای (ADHD) شناخته میشوند بازهم میتوانیم رفتارهای پرخاشگرانه را داشته باشیم، یا حتی در اختلالاتی مثل نافرمانی مقابلهای یا اختلالات سلوک میتوانیم شکل وسیعی از پرخاشگری را به شکل مخالفت و سرپیچی از هنجارها و قوانین در موقعیتهای مختلف در کودکان مشاهده کنیم.
او در ادامه گفت: پدر و مادری که سابقه پرخاش، اضطراب، وسواس یا قانونهای زیاد یا مقررات بسیار سختگیرانه را دارند و جایی برای ابراز نظر کودک نمیگذارند. این هم میتواند یکی از دلایلی باشد که در کودک باعث ایجاد پرخاشگری میشود.
این روانشناس حوزه کودک درباره اختلال بولینگ یا قلدری به عنوان عاملی موثر در پرخاشگری کودکان گفت: در این اختلال بچهها پرخاشگری را نه به شکل فردی بلکه درغالب گروهی با تشکیل دارو دستهها بر روی افراد دیگر در مدرسه و هم سن سالهای خود اعمال میکنند، تا یک محبوبیت اجتماعی به دست بیاورند. معمولاً ما این گروه از پرخاشگریها را در بین افرادی داریم که احتمالاً درسشان خوب نیست، هنر خاص و توانمندی شاخصی ندارند.. بنابراین با شیوه منفی که عموماً پرخاش و قلدری هست با ایجاد ارعاب در بین همسالان، سعی میکنند برای خود عزتنفس و محبوبیت ایجاد کنند. در واقع این تنها شیوهای است که بهواسطه آن میتوانند دیگران را نزد خودشان نگه دارند.
وی درباره تاثیر بدقولی والدین بر پرخاشگری میگوید: گاهی والدین قولهایی را به این کودکان میدهند اما سروقت عمل نمیکنند این موضوع ممکن است در برخی از کودکان باعث پرخاشگری شود.
پهلواننشان در ادامه گفت: خیلی وقتها کودکان دچار یک سبک اسنادی منفی و بدبینانه هستند که باعث میشود سبک اسنادی آنها در مواجهه با موقعیتهای منفی به شکل درونی، قابل کنترل و فراگیر باشد. برای مثال کودکی که نمره ریاضی پایینی کسب میکند اگر این را به نقصی در خود نسبت دهد که کمهوش هست یا حتی عوامل بیرونی مانند معلم، شانس یا تصادف را مقصر بداند. و معتقد باشد که همیشه همین طورهست این غیرقابل کنترل است. در اینجا حالتی با نام درماندگی آموختهشده ایجاد میشود که یکی از تبعات اصلی آن میتواند پرخاشگری باشد.
وی میگوید: یکی از عوامل دیگری که میتواند تأثیرگذار باشد این است که ما ببینیم که پرخاشگری معلول عوامل دیگر هست یا اینکه خودش علت است. چون همانطور که گفتم در مواقعی ممکن است ناشی از اختلال بزرگتر باشد برای مثال همان اختلال بولینگ، اختلالات نافرمانی مقابلهای (ODD)، اختلالات سلوک که ما شاهد شکستن و نقض قوانین و مقررات در موقعیتهای خاص هستیم، پرخاشگری یکی از ویژگیهای بارز این اختلالات است. اما در مواقعی اگر کودک اختلال اضطرابی، اختلال نقصتوجه و بیشفعالی یا سابقه داشتن نواقص و معلولیتهای خاصی دارد که باعث میشود دیگران در تعامل با او طرد و مسخرهاش کنند، پرخاشگری میتواند متعاقب آن مسئله باشد پس علت یا معلول بودن پرخاشگری خیلی مهم است.
این روانشناس خاطرنشان کرد: در برخی از دورههای تحولی برای مثال در دوره دوم تحولی که حدوداً از 2 الی 5 سالگی شروع میشود زمانی که نیروی اراده در بچهها شکل میگیرد این اراده میتواند خودش را در سطح جسم مثل نگهداری ادرار یا مدفوع، در سطح کلام گفتن کلمه نه، مقاومتها، منفیگراییها، لجبازیها و خودمحوریها یا در سطح ابراز هیجانات نشان دهد که تا حدی جزء فرایند تحولی و طبیعی بچهها است. بنابراین بچهها در هر چیزی که در آن اول نباشند یا خودشان در آن نفعی نداشته باشند، انکارش میکنند. برای مثال اسباببازیهای خود را در این دوره به اشتراک نمیگذارند و هرگونه عملی بهغیر از این باعث رفتار پرخاشگرانه در آنها میشود. نه گفتن را در این دوره زیاد میشنویم، وقتی خانواده نظر مخالفی داشته باشند بچهها عمل پرخاشگرانه انجام میدهند.
مهم است که در ارتباط با پرخاش یا رفتار پرخاشگرانه، تفاوتش با احساس خشم وتعریف مناسب آن آگاهی داشته باشیم و بعد ارزیابی کنیم که میزان بروز یا فراوانی این رفتار در موقعیتهای مختلف به چه صورت است. عوامل پیشآیند و تسهیلکننده آن یا نوع واکنشهایی که افراد دیگر درمواجهه با این کودک پرخاشگر میدهند، چیست؟
او گفت: گاهی وقتها ما کودک را با چیزی مواجهه میکنیم که او ترس عجیبی از آن دارد که منجر به پرخاشگری در او میشود.
پهلواننشان میگوید: در اختلالات یادگیری وقتی کودک در خواندن و نوشتن مشکل دارد، هنگام انجام تکلیف ما این پرخاشگری را در او میبینیم.
این روانشناس گفت: گاهی کودک ما به دلیل نقص در مهارتهای ارتباطی و اجتماعی واکنش دیگری به غیر از پرخاش بلد نیست و اگر این الگو را هم یاد گرفته باشد که دیگران به این شیوه به آن توجه و دستاورد رسیدند. ناخودآگاه اولین واکنش او هم این است.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: در برخی مواقع مشکلات هورمونی یا تغییر سطوح ترشح ناقلهای مغزی به ویژه در کودکان بیشفعال، اضطرابی و تکانشگر.
او میگوید: نبود برخی امکانات، طرد و تمسخر دوستان و مواردی از این قبیل نیز باعث بروز پرخاشگری در کودکان میشوند. برای مثال وقتی کودک را در موقعیتی قرار میدهیم که دوستانی که طردش کردهاند در آنجا باشند این واکنش را از خود نشان میدهد.
پهلواننشان گفت: خیلی وقتها میزان بروز پرخاشگری به واسطه بازیهای پسرانه، جثه بدنی و فرهنگ انجام میگیرد. کشتی، فوتبال، شمشیربازی پلیس بازیمواردی هستند که می توان پرخاشگری را در آنها دید.
وی در ادامه تصریح کرد: این نکته خیلی مهم است که در ارتباط با پرخاش یا رفتار پرخاشگرانه، تفاوتش با احساس خشم وتعریف مناسب آن آگاهی داشته باشیم و بعد ارزیابی کنیم که میزان بروز یا فراوانی این رفتار در موقعیتهای مختلف به چه صورت است. عوامل پیشآیند و تسهیل کننده آن یا نوع واکنشهایی که افراد دیگر درمواجهه با این کودک پرخاشگر میدهند، چیست؟
برای مثال آیا از کودک میترسند؟ آیا خواسته او را اجابت میکنند؟ آیا یک برخورد هیجانی خیلی بد با او دارند چون همه اینها میتواند در تقویت یا عدم تقویت این رفتار توسط کودک درموقعیتهای بعدی خیلی تاثیرگذار باشد. نکته دیگر این است که ما باید ببینیم که این عمل پرخاشگرانه در واقع علت یک اختلال بزرگتر هست یا معلول یک عامل دیگر، است. چون اگر مصداقی از یک اختلال بزرگتر باشد ما فقط داریم پرخاش را میبینیم در حالی که زیربنای آن یک اختلال بزرگتر است که تا آن رفع نشود، این رفتار پرخاشگرانه هم کاهش پیدا نمیکند.
بنابراین باید بررسی جامع و کامل توسط متخصص و روانشناس و مشاور کودک صورت بگیرد که مشخص شود که این رفتار متناسب با ویژگی تحولی، سن و حتی جنس کودک هست یا این که مطابق با کلیشههای فرهنگی او است.
کانال عصر ایران در تلگرام